جدول جو
جدول جو

معنی سفارش دادن - جستجوی لغت در جدول جو

سفارش دادن
توصیه کردن، تاکید کردن، دستور دادن، فرمان دادن، فرمایش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سازش دادن
تصویر سازش دادن
آشتی دادن، صلح دادن، هماهنگ ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
اطلاع دادن، خبر دادن
فرهنگ فارسی عمید
(چَ نِ وِ تَ)
صلح دادن. آشتی ایجاد کردن. سازش ایجادکردن. توافق ایجاد کردن. رفع کدورت و اختلاف کردن
لغت نامه دهخدا
(غَ بَ سَ کَ / کِ دَ)
اطلاع دادن. خبر دادن:
گزارش کنان تیز کن مغز را
گزارش ده این نامۀ نغز را.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کفاره دادن
تصویر کفاره دادن
توجیدن انجام دادن عملی که بدان گناهان پاک شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
اطلاع دادن راپرت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازش دادن
تصویر سازش دادن
صلح دادن آشتی دادن ایجاد توافق بین دو یا چند تن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
((~. دَ))
خبر رساندن
فرهنگ فارسی معین
سازگار ساختن، سازگار کردن، جور کردن، متجانس کردن، وفق دادن، هم آهنگ کردن، تطبیق دادن، آشتی دادن، صلح دادن، موافق ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
للإبلاغ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
Report
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
rapporter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
повідомляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
kuripoti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
relatar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
berichten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
raportować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
رپورٹ دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
প্রতিবেদন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
รายงาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
rapor etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
reportar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
報告する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
报告
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
לדווח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
보고하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
сообщать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
रिपोर्ट देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
rapporteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
riferire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گزارش دادن
تصویر گزارش دادن
melaporkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی